ORIGINAL_ARTICLE
بررسی پتانسیل چند مادهی طبیعی جامد در تولید کنیدی قارچ بیمارگر حشرات، (Beauveria bassiana (Ascomycota, Cordycipitaceae
در این تحقیق، محیطهای غذایی گندم، آرد گندم، سبوس گندم، آرد برنج، سبوس برنج، شلتوک برنج، ارزن و آرد ذرت در قالب یک طرح کاملاً تصادفی برای تولید کنیدیهای هوایی جدایههای Beauveria bassiana EUT105 وB. bassiana EUT116 به روش سامانهی دو فازی مایع- جامد مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در هر دو جدایه بین تیمارها اختلاف معنیداری وجود دارد. سبوس گندم با میانگین تولید 1010 × 3/2 و شلتوک برنج با میانگین تولید 109 × 5/1 کنیدی به ازای هر گرم محیط غذایی برای جدایهی B. bassiana EUT105، بهترتیب بیشترین و کمترین میزان تولید کنیدی را داشتند. برای جدایهی B. bassiana EUT116، سبوس گندم و ارزن با میانگین تولید 109 × 1/6 و 108 × 8 کنیدی به ازای هر گرم محیط غذایی، بهترتیب بیشترین و کمترین میزان تولید کنیدی را به خود اختصاص دادند. در گام بعدی، ملاس چغندرقند و آب پنیر در مقادیر مختلف به عنوان مکملهای غذایی به محیطهای ساده فوق افزوده شد. نتایج تجزیهی واریانس دادههای این مرحله نیز نشان داد که در هر دو جدایه بین تیمارها اختلاف معنیداری وجود دارد و افزودن آب پنیر موجب افزایش تولید شده ولی افزودن ملاس در تولید کنیدی در مقایسه با محیطهای شاهد، تغییر معنیداری ندارد. بیشترین و کمترین تولید کنیدی برای جدایههای B. bassiana EUT105 و B. bassiana EUT116، بهترتیب مربوط به سبوس گندم همراه با آب پنیر با میانگین تولید 1010 × 5 و 1010 × 6/4، و آرد برنج همراه با ملاس با میانگین تولید108 × 5/1 و 108 × 6 کنیدی در هر گرم محیط غذایی بود.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105422_462d481ffcb646c98f37b3fd407591e9.pdf
2011-02-20
1
15
Beauveria bassiana
محیط طبیعی
تولید کنیدی
مکمل غذایی
قارچ بیمارگر حشرات
پریسا
بنا مولایی
1
AUTHOR
رضا
طلایی حسنلویی
2
LEAD_AUTHOR
حسن
عسکری
3
AUTHOR
عزیز
خرازی پاکدل
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
Life cycle and fecundity of Spodoptera exigua (Lep.: Noctuidae) on five soybean varieties
چرخهی زندگی و باروری کرم برگخوار چغندرقند، Spodoptera exigua (Hübner)، روی پنج رقم سویا در شرایط آزمایشگاهی در دمای 1 ± 25 درجهی سیلسیوس و رطوبت نسبی 5 ± 60٪ و دورهی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. طولانیترین دورهی رشد قبل از بلوغ در نرها و مادهها روی رقم L17 (28/0 ± 17/30 و23/0 ± 63/29) مشاهده شد. همچنین، کوتاهترین طول دورهی رشد قبل از بلوغ نر و ماده بهترتیب مربوط به رقم BP و سحر بود. طولانیترین و کوتاهترین طول عمر حشرات کامل نر بهترتیب روی رقم Williams (14/1 ± 86/13 روز) و سحر (59/0 ± 36/9 روز)، و حشرات کامل ماده بهترتیب روی رقم Williams (12/1 ± 20/20 روز) و سحر (69/0 ± 75/12 روز) مشاهده شد. طولانیترین و کوتاهترین دورهی زندگی کرم برگخوار چغندرقند بهترتیب روی رقمL17 (85/0 ± 86/44 روز) و سحر (5/0 ± 00/39 روز) بود. بالاترین درصد مرگ و میر مرحلهی تخم و لارو (بهترتیب 48/73 و 35/39 درصد) در رقم L17 و بیشترین درصد مرگ و میر شفیره (50/12 درصد) در رقم سحر مشاهده شد. همچنین، کمترین درصد مرگ و میر مرحلهی تخم و لارو (بهترتیب 96/57 و 81/10 درصد) در رقم Williams بهدست آمد. حداکثر و حداقل وزن شفیرههای ماده مربوط به رقم سحر (01/3 ± 10/88 میلیگرم) و BP (18/4 ± 00/73 میلیگرم) بود. بیشترین تعداد تخم گذاشتهشده در هر روز توسط هر فرد ماده 53/4 ± 19/58 عدد در رقم L17 و کمترین آن 01/3 ± 91/37 عدد در رقم BP مشاهده شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که حداکثر تعداد تخم گذاشتهشده توسط هر فرد ماده در طول عمر، 8/29 ± 50/569 عدد در رقم Williams و حداقل آن 5/19 ± 90/448 عدد در رقم سحر میباشد. آگاهی از زیستشناسی S. exigua روی ارقام مختلف سویا در تشخیص و ردیابی آفت، انتخاب و اصلاح ارقام به ما کمک میکند.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105423_20997288685bd27ace839efaabee0500.pdf
2011-02-20
1
12
چرخهی زندگی
طول دورهی رشد
Spodoptera exigua
باروری
سویا
S.
Farahani
1
AUTHOR
A. A.
Talebi
2
LEAD_AUTHOR
Y.
Fathipour
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
Effect of single and mixed diets on the fitness of omnivorous thrips, Thrips tabaci (Thys.: Thripidae)
انتخاب غذا در جانوران همهچیزخوار عمدتاً بستگی به کیفیت آن از جمله اندازه و تعادل مواد تشکیل دهنده و همچنین در دسترس بودن غذای مورد نظر دارد. در این پژوهش ما در پی بررسی این موضوع بودیم که در چه حالت و به چه منظور تریپس پیاز، Thrips tabaci Lindeman، از تخم رقیب خود، کنهی تارتن دولکهای، Tetranychus urticae Koch (Acari: Tetranychidae)، تغذیه میکند. آیا هنگامی که غذای کمکی دیگری نیز در دسترس باشد، باز هم تریپس پیاز از تخمهای کنهی تارتن دولکهای تغذیه خواهد کرد؟ بدین منظور برگ خیار به تنهایی و برگ خیار به اضافهی منابع پروتئینی (گردهی ذرت، تخم کنه، مخلوطی از گردهی ذرت و تخم کنه) به عنوان غذاهای کمکی در اختیار تریپس پیاز قرار داده شد. نتایج نشان داد که منابع پروتئینی اعم از گیاهی و یا جانوری باعث بهبود فاکتورهای زیستی در تریپس پیاز شد؛ ولی در مقام مقایسه، گرده تأثیر بهتری نسبت به تخم کنهی تارتن دولکهای داشت. گردهی ذرت در مقایسه با تخم کنهی تارتن دولکهای طول دورهی رشد را کاهش و جمعیت تریپس پیاز را افزایش داد. زمانی که جیرهی غذایی شامل تخم کنهی تارتن دولکهای و گرده به طور توأم بود، تریپس پیاز از هر دو تغذیه کرد. گرچه تخم کنهی تارتن دولکهای نسبت به گرده از ارزش غذایی کمتری برای تریپس پیاز برخوردار است، ولی باز هم در اینحالت تریپس از تخم کنهی تارتن دولکهای تغذیه میکرد که به نظر میرسد این رفتار تغذیهای بیشتر به منظور حذف رقیب باشد. در کل این بررسی نشان میدهد برگ خیار همراه با مکملهای پروتئینی از ارزش غذایی بالاتری برای تریپس برخوردار است که باعث بهبود بعضی از فاکتورهای زیستی در حشره شده و بنابراین تأثیر مثبتی بر دینامیسم جمعیت آن در نسلهای بعدی خواهد داشت.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105420_9f835711e87f3c54e35f221b4d7135e0.pdf
2011-02-20
13
25
Tetranychus urticae
گرده
تخم کنه
Cucumis sativus
رقابت
S. H.
Goldansaz
1
AUTHOR
A.
Ashouri
2
LEAD_AUTHOR
B.
Ahmadi
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
سمیت تنفسی و اثر دورکنندگی اسانس مریمگلی کارواندری، Salvia mirzayanii، برای دو گونهی( Callosobruchus maculatus (Col.: Bruchidae و ( Tribolium confusum (Col.: Tenebrionidae
در جستجو برای دستیابی به روشی امن و با استفاده از مواد طبیعی برای کنترل آفات انباری، اثرات حشرهکشی و دورکنندگی اسانس گیاه Salvia mirzayanii Rech. F. & Esfand. روی حشرات کامل یک روزهی سوسک چهارنقطهای حبوبات Callosobruchus maculatus (F.) و شپشهی آرد Tribolium confusum J du Val. مورد بررسی قرار گرفت. اسانس گیاه با استفاده از دستگاه کلونجر (Clevenger) به روش تقطیر با آب استخراج شد. آزمایشها در دمای 1 ± 27 درجهی سیلسیوس و رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد در تاریکی انجام شد. نتایج آزمایش سمیت تنفسی اسانس نشان داد که با افزایش غلظت و مدت زمان در معرض اسانس قرار گرفتن، مرگ و میر سوسک چهارنقطهای حبوبات بهطور معنیداری افزایش مییابد. مقدار LC50 اسانس گیاه مریمگلی روی سوسک چهارنقطهای حبوبات که معادل 58/2 میکرولیتر بر لیتر هوا بود و حدود اطمینانهای برآوردشده و نیز درصد تلفات، حاکی از حساسیت بالای سوسک چهارنقطهای حبوبات نسبت به شپشهی آرد میباشد. مقادیر LT50 برآوردشده برای سوسک چهارنقطهای حبوبات در غلظتهای 03/37، 11/111، 14/148 و 18/185 میکرولیتر بر لیتر هوا به ترتیب 73/9، 52/8، 17/7 و 08/7 ساعت بهدست آمد. اما در مورد شپشهی آرد حتی در غلظت 70/3703 میکرولیتر بر لیتر هوا مرگ و میری مشاهده نشد. با افزایش غلظت اسانس، درصد دورکنندگی در هر دو حشره بهطور معنیداری افزایش یافت. علیرغم اینکه اسانس مریمگلی کارواندری حتی در غلظتهای بسیار بالا هیچگونه سمیت تنفسی برای شپشهی آرد نداشت اما اثر دورکنندگی اسانس روی شپشهی آرد بیشتر از سوسک چهارنقطهای بود. نتایج نشان میدهد که اسانس گیاه مریمگلی روی گونههای مورد بررسی دارای اثرات متفاوتی است.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105428_99a9d22a205fe090beb74d2325470cd2.pdf
2011-02-20
17
30
اسانسهای گیاهی
سمیت تنفسی
دورکنندگی
مریمگلی
آفات انباری
دستگاه کلونجر
مهرنوش
نیکویی
1
AUTHOR
سعید
محرمیپور
2
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
Immune system challenge in a host-parasitoid-pathogen system: interaction between Cotesia plutellae (Hym.: Braconidae) and Bacillus thuringiensis influences parasitism and phenoloxidase cascade of Plutella xylostella (Lep.: Plutellidae)
در این پژوهش، اثرات برهمکنش بین زنبور پارازیتوئید Cotesia plutellae (Kurdjumov) و باکتریBacillus thuringiensis Berliner بر روی پارازیتیسم و یک مجری سیستم ایمنی (فعالیت آنزیم فنول اکسیداز) جمعیتهای بید کلم، Plutella xylostella (Linnaeus)، حساس و مقاوم به Btدر آزمایشگاه بررسی گردید. موفقیت پارازیتیسم، بسته به کاربرد Bt یا توکسین آن (Cry1Ac) و همچنین زمان کاربرد آنها، متغیر بود. در جمعیت حساس، درصد پارازیتیسم میزبانهای تیمار شده با Cry1Ac بیشتر از میزبانهای تیمار شده با Bt var. kurstaki (Btk) بود. در جمعیت مقاوم، درصد پارازیتیسم میزبانهای تیمار شده با Btk قبل از پارازیتیسم بیشتر از میزبانهای تیمار شده با Btk بعد از پارازیتیسم بود. فعالیت اختصاصی فنولاکسیداز در میزبانهای تیمار شده با Cry1Ac یا پارازیتهشده به طور معنیداری کاهش یافت ولی اثر تلفیقی توکسین و پارازیتوئید کاهش بیشتری در فعالیت فنولاکسیداز را سبب شد. فعالیت پایین فنولاکسیداز در جمعیت مقاوم نسبت به جمعیت حساس میتواند به علت هزینههای سازگاری (fitness costs) باشد. هرچند، C. plutellae فعالیت فنولاکسیداز را در هر دو جمعیت حساس و مقاوم بید کلم بهشدت کاهش داد. در این بررسی مشخص گردید که برهمکنش بین Bt و C. plutellae حالت سینرژیستی دارد که نشاندهندهی چشماندازی نویدبخش برای تلفیق این دو عامل کنترل بیولوژیک در مدیریت پایدار بید کلم است. یافتههای مربوط به واکنش ایمنی بدیع هستند و میتوانند در مطالعات مزرعهای با هدف مدیریت مطلوبتر جمعیتهای بید کلم تأثیرگذار باشند. بهعلاوه، به علت هزینههای سازگاری ناشی از مقاومت، محتمل است که جمعیتهای بید کلم مقاوم به Bt حساسیت بیشتری در مقابل حملهی پارازیتوئیدها از خود نشان دهند. یک جانشینی (trade-off) احتمالی بین مقاومت به عامل بیماریزا و مقاومت به پارازیتوئید پیامد بسیار جالبی از چنین هزینههای سازگاری خواهد بود.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105426_878590032e49c68da33d981a5e77444e.pdf
2011-02-20
27
38
Plutella xylostella
موفقیت پارازیتیسم
فعالیت فنولاکسیداز
مقاومت به پاتوژن
مقاومت به پارازیتوئید
Cotesia plutellae
جانشینی
Bacillus thuringiensis
سینرژیستی
A. H.
Sayyed
1
AUTHOR
J.
Karimzadeh
jkesfahani@gmail.com
2
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثر کنهکشی اسانس پونهی کوهی( Mentha longifolia (Lamiaceae روی کنهی واروا،( Varroa destructor (Acari: Varroidae و تأثیر آن بر زنبور عسل اروپایی( Apis mellifera (Hym.: Apidae
کنهی واروا، Varroa destructor Anderson & Trueman، یکی از مهمترین آفات زنبور عسل اروپایی،Apis mellifera L.، در سرتاسر جهان میباشد که با تغذیه از همولنف مراحل مختلف رشدی زنبور عسل و همچنین انتقال عوامل بیماریزای ویروسی، خسارت اقتصادی بالایی را به صنعت زنبورداری وارد میکند. در طی سالهای اخیر، استفاده از آفتکشهای شیمیایی به منظور کنترل کنهی واروا منجر به ایجاد مقاومت در این آفت و آلودگی محصولات کندو شده است. لذا موضوع تحقیق حاضر بررسی میزان سمیت تنفسی اسانس پونهی کوهی Mentha longifolia L. بر کنهی واروا و زنبور عسل میباشد. بدین منظور کنههای بالغ ماده در شرایط اتاق رشد، با دمای 1 ± 25 درجهی سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 40 درصد و تاریکی به مدت 10 ساعت با غلظتهای مختلف اسانس مورد مطالعه (از 5/0 تا 75/3 میکرولیتر بر لیتر هوا) تیمار شدند. همچنین زنبورهای عسل کارگر در شرایط انکوباتور (دمای 32 درجهی سلسیوس و رطوبت نسبی 50-45 درصد و تاریکی به مدت 10 ساعت) تحت تأثیر غلظتهای مختلف اسانس پونهی کوهی (از 62/0 تا 25/6 میکرولیتر بر لیتر هوا) قرار گرفتند. همهی تیمارها در 4 تکرار طراحی شدند. تعداد افراد مرده و زنده برای هر تکرار پس از شروع اسانسدهی و هر یک ساعت یکبار شمارش شد. نتایج نشان داد که میزان مرگ و میر کنهی واروا و زنبور عسل با افزایش غلظت و زمان اسانسدهی افزایش پیدا کرده است. میزان LC50 برای کنهی واروا، 9 و 10 ساعت پس از شروع اسانسدهی، بهترتیب 05/2 و 65/1 میکرولیتر بر لیتر هوا محاسبه شد؛ درحالیکه، میزان LC50 در مورد زنبور عسل در طی 9 و 10 ساعت پس از اسانسدهی بهترتیب 08/5 و 76/4 میکرولیتر بر لیتر هوا بود که نشاندهندهی حساسیت بیشتر کنهی واروا به اسانس پونهی کوهی در مقایسه با زنبور عسل اروپائی است. بنابراین، لازم است تحقیقات بیشتری برای تنظیم غلظت و مدت زمان اسانسدهی پونهی کوهی صورت گیرد تا بتوان از آن در برنامههای کنترل کنهی واروا در زنبورستانها استفاده نمود.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105424_9d3756ebbc8e36493428e9103bca8666.pdf
2011-02-20
31
45
کنهی واروا
پونهی کوهی
سمیت تنفسی
زنبور عسل اروپائی
وحید
قاسمی
1
AUTHOR
سعید
محرمیپور
2
LEAD_AUTHOR
غلامحسین
طهماسبی
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
First report of an entomopathogenic nematode, Steinernema kraussei (Rhabditida, Steinernematidae) from Iran
در طی نمونهبرداری از خاکهای جنگلها و مراتع ارسباران در شمال غرب ایران که با هدف جمعآوری و شناسایی نماتدهای بیمارگر حشرات در سالهای 1387-1386 انجام گرفت، گونهای نماتد بیمارگر حشرات به روش طعمهگذاری با لاروهای سن آخر پروانهی مومخوار از نمونهی خاک مراتع چیچکلو واقع در اطراف شهرستان ورزقان استان آذربایجان شرقی، جداسازی شد. این نماتد که بر اساس صفات ریختشناسی، دادههای ریختسنجی، آزمون دگرآمیزی و نیز بررسیهای مولکولی به عنوان گونهیSteinernema kraussei (Steiner, 1923) Travassos, 1927 شناسایی گردید، با داشتن میانگین طول بدن حدود 818 میکرومتر، هشت شیار طولی سطح جانبی با دو شیار وسطی کمتر برآمده، پاپیلهای بلند سری، منفذ دفعی- ترشحی در ناحیهی وسط مری و جلوتر از حلقهی عصبی در لاروهای آلودهکننده و آلت نرینهی پهن و کوتاه به رنگ مایل به زرد، نسبت کم D% و دم دارای موکرون ظریف در افراد نر، از دیگر اعضای این جنس متمایز میشود. بررسی توالی ناحیهی ITS-rDNA نیز جدایهی ارسباران را در گروه ‘feltiae - kraussei - oregonense’ شامل جدایههای مختلف گونهی S. kraussei قرار داد. این گونه با دارا بودن برخی تفاوتهای ریختشناسی و ریختسنجی از قبیل پاپیلهای بلند در سر لاروهای آلودهکننده، آلت نرینه خمیدهتر و فقدان موکرون در برخی افراد نر، از گونهی تیپ متمایز است. با این حال این تفاوتها بهعنوان اختلافهای درونگونهای محسوب شده و جمعیت ایرانی، جدایهای دیگر از گونهیS. kraussei میباشد که بر اساس منابع موجود برای اولینبار از ایران گزارش میگردد.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105427_1e8665c022992d1caaa9f5b4e63a08f9.pdf
2011-02-20
39
51
ارسباران
ایران
نماتدهای بیمارگر حشرات
ریختشناسی
ریختسنجی
Steinernema kraussei
N.
Eivazian Kary
1
AUTHOR
G.
Niknam
2
AUTHOR
M.
Nikdel
3
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
شناسایی و شمارش تفرقی و کل هموسیتهای لارو پروانهی سفید اشجار، (Hyphantria cunea (Lep.: Arctiidae، و برگخوار توت،( Glyphodes pyloalis (Lep.: Crambidae، و بررسی تأثیر هورمون جوانی I روی این سلولها
سلولهای خونی دو بالپولکدار به نامهای Hyphantria cunea (Drury) و Glyphodes pyloalis Walker به وسیلهی میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. از هر گونه، 6 نوع هموسیت بر اساس توصیف منابع شناسایی شد که عبارتند از: پروهموسیت، پلاسماتوسیت، گرانولوسیت، ائونوسیت، اسفرولوسیت و آدیپوهموسیت. هموسیتها در برگخوار توت کوچکتر از هموسیتهای پروانهی سفید اشجار بوده و این تفاوتها بهویژه در پروهموسیتها و اسفرولوسیتها از وضوح بیشتری برخوردار بود. شمارش تفرقی هموسیتها نشان داد که گرانولوسیت و پلاسماتوسیت در هر دو گونه از فراوانترین سلولها بودند که بهترتیب 27 و 23 درصد برای برگخوار توت و 28 و 36 درصد برای پروانهی سفید اشجار محاسبه شد. شمارش کل هموسیتها نیز مورد بررسی قرار گرفت که در لارو برگخوار توت 081/0 ± 1800 و در لارو پروانهی سفید اشجار 413 ± 03/3013 سلول/میلیمتر مکعب خون بود. هورمون جوانی I (JH I) در غلظت 004/0 میکرولیتر به ازای هر لارو، ضمن ایجاد تغیرات ساختاری در دو سلول مهم یعنی پلاسماتوسیتها و گرانولوسیتها، کاهش معنیداری در شمارش آنها نسبت به شاهد ایجاد کرد.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105430_ddb2845e9b22ad22595ab43b1d85dfbb.pdf
2011-02-20
47
67
Hyphantria cunea
Glyphodes pyloalis
بالپولکداران
سلولهای خونی
هورمون جوانی
آیدین
زیبایی
1
AUTHOR
جلال
جلالی سندی
2
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
Fruit flies (Dip.: Tephritidae) reared from capitula of Asteraceae in the Urmia region, Iran
فهرستی شامل 20 گونه از مگسهای زیرخانوادهی Tephritinae (Diptera: Tephritidae) از منطقهی ارومیه (استان آذربایجان غربی) معرفی شده است. این گونهها در طول بررسیهای انجامشده در سالهای 1384 تا 1387 از شش منطقهی مختلف در اطراف ارومیه جمعآوری شدند. حشرات کامل گونههای فوق از طبقهای زمستانگذران و بالغ 17 گونهی گیاهی تیرهی آفتابگردان (Asteraceae) بهدست آمدند که از بین آنها Urophora xanthippe (Munro, 1934) برای فون ایران جدید بوده و 13 گونهی گیاهی به عنوان میزبان جدید برای مگسهای این خانواده گزارش میشوند. گیاهان میزبان، تاریخ و محل جمعآوری این مگسها در منطقه به همراه حوزهی انتشار عمومی و گیاهان مرتبط با هر گونه ارائه شده است.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105425_0389c5d25ddbd4bac844bb873cabc13f.pdf
2011-02-20
53
66
فون
Tephritidae
Asteraceae
میزبانهای گیاهی
مگسهای میوه
ارومیه
ایران
Y.
Karimpour
1
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
Biological parameters of the egg parasitoid Trissolcus grandis (Hym.: Scelionidae) on Eurygaster integriceps (Hem.: Scutelleridae)
زنبور Trissolcus grandis Thomson، مهمترین پارازیتویید انفرادی تخم سن گندم،Eurygaster integriceps Puton، است. بااینکه این حشره دارای پراکنش وسیعی در ایران میباشد، اما غالباً نقش آن نادیده گرفته شده است. هدف از این بررسی تعیین ویژگیهای زیستی و بهینهسازی روش پرورش این پارازیتویید بهمنظور کاربرد آن در برنامههای کنترل بیولوژیک سن گندم بود. میزان پارازیتیسم زمانیکه نسبت میزبان- پارازیتویید 1:1، 2:1 و 3:1 بود، به بیش از 80 درصد رسید. اگرچه بین سنین 24، 48 و 72 ساعت میزبان تفاوت معنیداری وجود نداشت، سن میزبان و مدت زمان آرایهی آن، روی میزان پارازیتیسم مؤثر بود. بالاترین میزان درصد خروج زمانیکه دستههای تخم 24 ساعته به مدت 24 ساعت در اختیار زنبور پارازیتویید قرار گرفت، مشاهده شد. علاوه بر این، سن میزبان بر میانگین نسبت جنسی نتاج پارازیتویید نیز مؤثر بود. متوسط طول دورهی رشدی مادهها و نرها به ترتیب 15/0 ± 091/11 و 1/0 ± 68/9 روز بود. نتایج نشان داد طول عمر مادهها حدود 30 درصد کمتر از نرها است. متوسط باروری خالص 83/181 تخم و متوسط نرخ روزانهی تخمریزی حدود 7 تخم در روز به دست آمد. افزایش روزانهی جمعیت 2/34 درصد و متوسط مدت زمان یک نسل 61/14 روز بود. در چنین حالتی، 99 درصد از جمعیت را مراحل نابالغ (تخم، لارو و شفیره) و فقط 1 درصد از جمعیت را حشرات بالغ تشکیل میداد. اهمیت این یافتهها در زمینهی بیولوژی جمعیت این پارازیتویید مورد بحث قرار گرفته است.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105421_0e22fd5eebabb8653fc3a853de7ad6dd.pdf
2011-02-20
67
81
Trissolcus grandis
کنترل بیولوژیک
دموگرافی
Eurygaster integriceps
B. L.
Parker
1
AUTHOR
M.
Amir-Maafi
2
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی مقاومت 19 ژنوتیپ لوبیا به کنهی تارتن دولکهای،(Tetranychus urticae (Acari: Tetranychidae، در سه منطقهی مختلف ایران
کنهی تارتن دولکهای، Tetranychus urticae Koch، از مهمترین آفات لوبیا است که خسارت قابل توجهای را به بخش کشاورزی وارد می سازد. در مطالعهی حاضر، 19 ژنوتیپ لوبیا برای مقاومت به کنهی تارتن دولکهای ارزیابی گردید. آزمایشات در شرایط مزرعهای در سه منطقهی کرج، بروجرد و خمین انجام شد. یک هفته بعد از آلودگی، دو بار تعداد کل کنهی مادهی بالغ و تعداد تخم شمارش شد و میزان خسارت وارده به برگ با یک مقیاس 6-1 تعیین گردید. با توجه به اینکه میانگین آلودگی در منطقهی خمین بیش از دو منطقهی دیگر بود، مقاومت نسبی بسیاری از ژنوتیپها در مقایسه با ژنوتیپ شاهد (اختر) در این منطقه شکسته شد. بنابراین، این ژنوتیپها بایستی از برنامههای اصلاحی حذف گردند. تنها ژنوتیپ Ks41128، که در منطقهی کرج و بروجرد مقاومت نسبی خوبی داشت، در منطقهی خمین نیز بهترین مقاومت نسبی را از خود نشان داد. بنابراین میتوان Ks41128 را به عنوان مقاومترین و در ضمن پایدارترین ژنوتیپ در این آزمایش معرفی کرد.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105429_28ccab587db7bf60ed2d9db39ff68475.pdf
2011-02-20
69
78
لوبیا
کنهی دولکه ای
مقاومت نسبی
زهرا
طهماسبی
1
LEAD_AUTHOR
عبدالهادی
حسینزاده
2
AUTHOR
محمد رضا
بیهمتا
3
AUTHOR
محمدرضا
نقوی
4
AUTHOR
علیرضا
صبوری
5
AUTHOR
حمیدرضا
دری
6
AUTHOR
محمدحسن
کوشکی
7
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
گزارش کفشدوزک ( Coccinella magnopunctata (Col.: Coccinellidae از ایران
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105432_66844b8c69272dbe3929f6f2aae6d0f0.pdf
2011-02-20
79
80
سارا
فرحی
1
LEAD_AUTHOR
حسین
صادقی نامقی
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
گزارش کنهی ( Erythraeus (Erythraeus) adanaensis (Acari: Prostigmata: Erythraeidae از ایران
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105431_22eec5f7d25a7b3b52630e82bbdc360f.pdf
2011-02-20
81
83
سولماز
عظیمی
1
LEAD_AUTHOR
علیرضا
صبوری
2
AUTHOR
داود
شیردل
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
Report of a thelytokous population of Lysiphlebus fabarum (Hym.: Aphidiidae) from Iran
به منظور جمعآوری و شناسایی پارازیتوئیدهای شتهی سیاه باقلا، Scopoli Aphis fabae، از مزارع باقلای منطقهی چورزق زنجان در اواسط خردادماه 1386 نمونهبرداری به عمل آمد. در بین نمونهها، جمعیت مادهزای زنبور پارازیتوئید Lysiphlebus fabarum (Marshall) از خانوادهی Aphidiidae شناسایی شد که برای اولینبار از ایران گزارش میشود. در زیر برخی ازویژگیهای مهم تولید مثلی و چگونگی پراکنش جغرافیایی این جمعیت ارایه شده است.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105436_bcb1efda78f9913c29e612331f0c89b8.pdf
2011-02-20
83
84
H.
Allahyari
1
AUTHOR
J. P.
Michaud
2
AUTHOR
A.
Kharazi-Pakdel
3
AUTHOR
A.
Rasekh
4
LEAD_AUTHOR
E.
Rakhshani
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
Cheyletid mites associated with stored rice in Iran; the first record of Chelacheles strabismus from Iran and a key for their identification
طی سالهای 1386-1385 بررسی در خصوص شناسایی کنههای انباری برنج در استان گیلان انجام شد. در این بررسی شش گونه از کنههای خانوادهی Cheyletidae (Acari: Prostigmata) شاملCheletomorpha lepidopterorum ، Acaropsellina sollers،Chelacheles strabismus ،Cheyletus eruditus ،Cheyletus carnifex و Cheyletus malaccensis جمعآوری و شناسایی شدند. گونهی Chelacheles strabismus Baker برای اولینبار از ایران گزارش میشود. کلیدی برای شناسایی گونههای کنههای خانواده Cheyletidae موجود در انبارهای برنج ارائه شده است.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105433_568ab5958d1b9d37accd88032af66cfd.pdf
2011-02-20
85
88
H.
Ostovan
1
AUTHOR
L.
Salehi
2
AUTHOR
J.
Noei
3
AUTHOR
جلیل
حاجی زاده
hajizadeh@guilan.ac.ir
4
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
Differentiation of two closely related species of the genus Empoasca (Hem.: Cicadellidae)
پیشتر، گونهای زنجرک از مزارع چغندرقند استان اصفهان به اشتباه به نام Empoasca decipiens (Paoli) گزارش شده است که در این نوشتار نام صحیح آن بهصورت Empoasca meridiana Zachvatkin اعلام میگردد. گونهی اخیر دارای سینونیم شناختهتری به نام Empoasca punjabensis Singh-Pruthi میباشد. گونههای آسیایی خویشاوند گونهی E. decipiens، براساس شکل پیگوفر (pygofer) ژنیتالیای نر ازهم تفکیک میگردند، بهطوریکه پیگوفر در گونهیE. meridiana دوکیشکل ولی در گونهی E. decipiens عدسیشکل میباشد.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105434_ae2d8908f8b41321d47f322ddc5fd453.pdf
2011-02-20
89
91
I.
Dworakowska
1
AUTHOR
J.
Karimzadeh
jkesfahani@gmail.com
2
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
First record of Scorlupella montana (Hem.: Fulgoroidea: Issidae) from Iran
در بررسی زنجرکهای خانوادهی Issidae در ایران، نمونههایی متعلق به گونهی Scorlupella montana (Becker) جمعآوری و شناسایی گردید که جنس و گونهی آن اولین گزارش از ایران میباشد.
https://jesi.areeo.ac.ir/article_105435_54f001948dff83bdc64345a67ffd7afa.pdf
2011-02-20
93
95
V. M.
Gnezdilov
1
AUTHOR
F.
Mozaffarian
2
LEAD_AUTHOR